Sunday, June 30, 2013

تغییر آدرس این وبلاگ

لطفا برای خواندن پست های بعدی‌ی این وبلاگ به آدرس زیر بروید:

Saturday, October 13, 2012

بسیار خردسال‌تر از آن‌که عروس شوند

این نوشته از معضلی سخن می گوید که شاید خود ما هم در گوشه و کنار میهن‌مان شاهدش بوده‌ایم. معضلی که باید بدست خود مردم حل شود. اما آگاهی از آن، گام نخست است:
https://dl.dropbox.com/u/32319997/TOO%20YOUNG%20TO%20WED%20-%202003.pdf

Sunday, July 15, 2012

فراوانی در بسندگی است


پرسشی که کتاب "فراوانی در بسندگی است" در میان می‌گذارد، پرسشی عمومی، وجودی و هم‌زمان اقتصادی در باره‌ی همه‌ی زندگی است: چگونه کارکنیم، چگونه مصرف کنیم و در عین‌حال چگونه به رویاهایمان هر چه بیشتر نزدیک‌تر بمانیم؟   
    مخاطب کتاب، همگان‌اند، بویژه جوانان. جوانانی که در آستانه‌ی انتخاب چگونه زیستن خود هستند. اما مسائلی که متن حاضر مطرح می کند، تنها به انتخاب شغل و زیست فردی محدود نمی‌شود، بلکه فرهنگ سرمایه‌داری و مصرف‌زدگی‌ای را نشانه می‌گیرد که همه‌ی زیست ساکنان کره زمین را تحت تاثیر قرار داده‌است، تاثیری که اگر هر چه زودتر چاره نشود، همگان، از انسان گرفته تا حیوان را به ورطه‌ی نابودی خواهد کشاند.
    در کنار نقد این دو فرهنگ ِ پیوسته به‌هم، این کتاب به رشد انسان مستقل تفردیافته  و وجدان و اخلاق او نیز می‌پردازد. نویسنده‌ی کتاب، بیشتر امیدوار بوده که پرسش‌‌هایی در برابر خواننده بگذارد تا نقطه شروع بحث‌های بیشتری در مورد چگونه زیستن بشر بر روی این کره ی خاکی باشند. خواننده‌‌ی کتاب می‌تواند در حدّ وسع و موقعیت خود، پاسخ هایی به این پرسش ها بدهد و امکان حضور این گفتمان را در ذهن خود و اطرافیان خود فراهم سازد.
     
    به هر رو، مباحث طرح شده در این متن، نه کهنگی می‌پذیرند و نه وابسته به جغرافیایی خاص هستند. همگانی‌اند و همه جایی و همه گاهی.
    امید که واکنش خوانندگان، به رواج این گفتمان در میان همگان منتهی شود.
از نظرات خوانندگان در مورد این کتاب و در همین وبلاگ استقبال می‌شود.
ای میل مترجم :keshanigh-at-gmail.com




x

Tuesday, February 28, 2012

صدو یک راه، که جوانان می‌توانند جهان را دگرگون کنند


متن اصلی کتاب مختصری که در پیش رو دارید محصول اندیشه‌ امیدواری ‌است که مدعی است "یک دست صدا ندارد."
امّا چه ضرورت‌هایی به ترجمه‌ آن تاکید دارد؟


در حوزه ی فرهنگی انسان جهان سومی، به‌نظر می‌رسد بر روی نقش دولت به مثابه فعال ما یشاء همه‌ی امور بشر، تاکید بسیار زیادتر از حد واقعی آن شده‌است. این نگاهی است نژند و بیمارگونه که از روابط و واقعیاتی ناخوش‌آیند حکایت می کند.
بدون ورود به آن واقعیات ناخوش‌آیند، می توان با تغییر نگاه،‌ به سمت تغییر واقعیت‌ها گام برداشت:
متن حاضر، در پی کاهش درد و رنج انسان‌های واقعی و معمولی کوچه و بازار با دستان آدم‌هایی از جنس خودشان است. البته انسان‌هایی مسئولیت‌پذیرتر و معنویت‌گراتر، که خود را تا حدّی وقف  آفرینش دنیایی بهتر می‌کنند و طبعا ً منتظر دستان دیگران و از جمله دولت‌ها نمی شوند، چرا که می دانند تکیه بر دوش ناتوان و ناکارآمد دولت‌ها و دیگران، تعلیق به محال کردن آرزوهای بشری  و رهایی نسبی از رنج و درد است.
خواننده‌ی ایرانی به محض آغاز به خواندن، متوجه ی تفاوت‌های عمیق و شدید اجتماعی و ساختاری میان دنیای  خود و دنیای نویسنده می‌شود. انواع نهاد های تاسیس شده در کشور نویسنده، بر اساس نیاز هایی که مردم حس کرده‌اند، بوجود آمده‌اند تا مشکلات خود مردم به دست خود مردم کمتر و کمتر شود. در این‌جا نقش دولت به مثابه غول ساده لوحی که شهروند  یا رعیت، در صدد کلاهبرداری از اوست، بشدت کم‌رنگ می شود. و در عین حال روند درگیرسازی مدنی شهروند به خوبی پیش می‌رود.
با وجود این تفاوت‌ها، آشنایی با نهاد های رنگارنگ و متنوع موجود در کشور نویسنده، نه تنها خالی از لطف نیست، بلکه، بسیار آموزنده و آگاه کننده است. شناخت این تفاوت‌ها گام نخست و حرکتی بنیادی است به سوی دگرگونی  و بهسازی سطحی و عمقی ساخت‌های فرهنگی.
همان‌طور که نویسنده در آخر متن می‌گوید ممکن است هیچ یک از راهکار های این متن به کارتان نیاید، اما می توانند بیدارکننده‌ی انگیزه‌ی ابداع راه های خودتان باشند و شما را به فکر  طرح خودتان بیاندازند. به همین خاطر  این نوشته می‌تواند برای عموم خوانندگان علاقه‌مند به موضوع، فایده‌ی خود را داشته باشد. امید که این چنین نیز بگردد.       
لينك كتاب: 

پنجاه واقعيتي كه جهان را بايد دگرگون كنند

كتاب 50 واقعيت هديه ايست به خوانندگان  از هر سليقه اي "تا چه افتد و چه در نظر آيد".
لطفا بخوانيد و نظرات تان را به مترجم بازتاب دهيد.

لينك كتاب:

Monday, January 09, 2012

خواب يك سوم زندگي !


چرا خواب؟



آدمی‌زاد باید بپذیرد که رفتارش در تمام عرصه ها و میدان‌های زندگی (چه در خیابان،‌ یا بیابان و دریا و کوه؛ یا کارخانه و مزرعه و اداره و خانه و مدرسه) متاثر از یک رشته مواد درون ریز هم هست که بعضی‌ها‌شان را اهل دانش شناسایی کرده‌اند و بسیاری از آن‌ها هنوز ناشناخته‌ مانده‌اند. نام عمومی این مواد هورمون و آنزیم است. بسیاری از این شناخت‌ها بدون ‌آگاهی از چگونگی‌ی سازو کار این مواد در بدن و بویژه در مغز است. یعنی دانش‌مندان نمی‌دانند که بیشتر این مواد چگونه عمل می‌کنند، امّا کورکورانه متوجه شده‌اند رابطه‌ی معینی میان هر وضعیت روانی-جسمی با کم و زیاد شدن میزان یک یا چند مادهّ‌ی خاصّ در مغز وجود دارد. علت این نا‌آگاهی در این است که آنان با پدیده‌ی بسیار پیچیده‌ای به‌نام مغز روبرو هستند که ناشناخته‌ترین پدیده‌ی دانش طبیعی است.
بیش از 20 اندام، آنزیم و هورمون به درون بدن می‌ریزند. این مواد مستقیما ً‌ یا غیرمستقیم بر روی زیست جسمی- روانی‌ی انسان و بر روی زندگی‌ی جمعی- فردی او تاثیر می‌گذارند. این تاثیرات بی‌واسطه و بی‌درنگ یا باواسطه و تاخیر، بر روی  مغز و کارکرد آن اعمال می‌شوند. مغز مرکز سامانه‌ی عصبی انسان است و در اثر کم و زیادشدن هورمون‌ها دچار مشکلاتی می‌شود که پیامدهای آن‌ها به‌صورت ناهنجاری‌های نهفته؛ ‌و پنهان یا آشکار رفتاری شناخته می‌شود و فرد و جمع را دچار درد و رنج می‌کند. روان‌پزشکان تلاش می‌کنند از دانش میان‌رشته‌ای ِ عصب-روان‌شناسی برای کاهش این رنج و دردها استفاده کنند.
 امّا نگاه مردم عادی به ‌بیماری‌های رفتاری چگونه‌است؟ آیا برای آن‌ها اهمیتی برابر با بیماری‌های جسمی‌ی محض قائلند یا به‌کلی به‌آن‌ها بی‌محلی می‌کنند؟
آن‌طور که همه شاهدیم، آدم‌ها پس‌از احساس درد جسمی فورا ً به‌یاد پزشک و درمان جسمی می‌افتند، اما در مورد تعارضات رفتاری‌ی خود و دیگران، واکنش بسیار کند و رقیقی از خود نشان می‌دهند. این واکنش ضعیف، به‌نسبت کمبود آگاهی‌ی جمعی از اهمیت اختلالات رفتاری، ضعیف‌تر و ضعیف‌تر می‌شود.  همین بی‌اهمیتی‌ در کشورهای نابسامان‌تر و فقیرتر، باز هم بیشتر از قبل تضعیف می شود؛ چرا که در این جوامع، نیازهای مشهود و اولیه‌ی دیگری هنوز هستند که در ذهن و جسم آدم عامی هنوز ارضاء نشده‌اند و به همین خاطر اصولاً به ناهنجاری‌های رفتاری به عنوان یکی از عوامل مهم نابسامانی اجتماعی و میان فردی نگاه نمی‌کنند تا به درمانش بپردازند.
و اما خواب:
 خواب نیز با شدّت بسیار بیشتری، از همین کمبود آگاهی‌ها متاثر است، چرا که خواب هم منحصرا ً با مغز سروکار دارد و به همين خاطر آگاهي بسيار ناچيزی از سازو كارهای آن وجود دارد.  
در مورد ساز و کار خواب هم همانند هورمون‌ها و آنزیم‌های مؤثر بر مغز، غفلت شده است و حتی غفلت‌های بیشتر. بشر تقریبا ً یک سوم عمرش را باید در خواب بگذراند، امّا شاید کمتر کسی دیده شده که یک سوم توجه‌اش به خواب باشد. خواب در چشم مردم عادی، معمولا به عنوان دوران تعطیلی‌ی کل حیات بشری (به جز اندام گردش خون و گوارش) دیده می شده است، و نه به‌عنوان پرکارترین لحظات زیست شبانه روزی.   
   خواب واگذاشته‌ترین بخش فرهنگ بشر کنونی است، حتی واگذاشته‌تر از هورمون‌ها و آنزیم‌ها. بهداشت خواب، تعبیری است ناآشنا و غریبه. و یاد کردن از آن، شاید ریش‌خند دیگران را بدنبال داشته باشد.
  احتمالا ً کمتر شنیده‌ایم که خوروپف و نرسیدن اکسیژن، نه تنها لذت خواب خوب را تباه می‌کند، بلکه فردا و فرداهای جسمی و روانی‌ی آدم را نیز. شاید سفره‌ی خوراک‌مان را هر چند سال یک‌بار عوض کنیم، امّا هیچ وقت به فکر نوسازی هر 5 سال یک بار تشک و بالش از دید "بهداشت درست خوابیدن" نمی‌افتیم. هم اکنون، بالش‌هایی در بازار لوازم بهداشتی ایران و جهان وجود دارند که قیمت‌شان بسیار بالاست، بالشی که ارزش این قیمت بالا را نیز دارد، ولی مردم از ضرورت حیاتی‌ی آن بی‌خبرند.
   مقاله‌ی حاضر تلاش دارد تا مشکل بی‌توجهی به خواب را در نگاه‌مان بنشاند و با دادن آگاهی‌های شگفت‌آور، ما را به اصلاح رفتار و رویه‌مان در برابر یک سوم عمرمان تشویق کند، شاید که گامی باشد در امیدی تازه به کاهش نابسامانی‌های رفتار فردی- جمعی بشر و کاهش بخشی از درد و رنج عمومی انسان‌ها: 


باستان شناسي؛ تشديد مرارت يا تقرير حقيقت


                  



          
پیداشدن یک تکه سفال یا سنگ‌نبشته‌ی چند هزارساله در سرزمین آبا و اجدادی ِ تو! چه تاثیری بر روحیه‌ات می‌گذارد؟ لابد خوشحالت می‌کند. چرا؟ لابد احساس افتخار می‌کنی که کشورت را کهن‌سال‌تر نشان می‌دهد یا گوشه‌ی دیگری از شکوه و عظمت بزرگان کشورت را در دوران قدیم کشف می‌کند و به همه نشان می‌دهد که پادشاهان سرزمین‌ات چه عظمتی داشته‌اند. به غریبه‌ها و خارجی‌ها می‌گوید تو کم کسی نیستی. باید بر روی تو بیشتر حساب کنند. مرزهای سرزمین تو پیش از این، چند کشور دیگر را در خود جا داده‌بوده و امروزه به‌دلایلی تاسف‌بار، کوچک شده‌است. به‌آنان اعلام می‌کنی مثلا ً از قرن‌ها پیش فلان دریا را به‌نام قوم تو یا سرزمین‌ات می‌نامیده‌اند که سرزمینی بسیار کهن است و دیگران حقّ‌ ندارند خود را برتر از تو بنشانند و در شاه‌نشین مجلس جهانی تکیه بزنند.
بسیار خوب! این چیزهای باستانی، کاربردشان فقط همین است؟ یا این‌که کاربردهای دیگری هم می‌تواند داشته‌باشد؟ موزه‌ها به چه دردی می‌خورند؟ فقط برای تفاخر و کمی هم سرگرمی‌ی توریستی یا کار دیگری هم می‌توانند بکنند؟
مقاله‌ی علمی‌ی زیر مقاله‌ایست باستان‌شناسنامه، با شواهد بسیار زیاد. امّا به درد فخرفروشی‌ی مردم این یا آن سرزمین نمی‌خورد، مقام قومی را بالا نمی‌برد یا قوم دیگری را به پایین نمی‌آورد.
این نوشته تلاش می‌کند پرونده‌ی تاریخ ذهن ِ "انسان به‌مثابه ِ انسان" را برای ما باز کند و نه بیشتر. تلاش می‌کند، امّا باز هم معلوم نیست موفق می‌شود یا نه. می‌گویند پرسش‌ درست از هر پاسخی بهتر است. خواننده، پس از خواندن این مقال،‌ خود را با پرسش‌هایی روبرو می‌بیند که پاسخ می‌خواهند و فروتنی. پاسخ‌هایی برآمده از جستجوی فروتنانه.
با خواندن متن این پژوهش، فرق میان باستان‌شناسی برای کینه‌ورزی و تفاخر؛ و تشدید مرارت و رنج و درگیری ِ پس از تحقیر و کینه و تفاخر در میان انسان‌ها با باستان‌شناسی برای تقلیل مرارت و رنج و درگیری میان انسان‌ها را خواهید دید. تقلیل مرارتی که ناشی از جستجوی حقیقت  و دریافت پاره‌هایی از آن است.
آن‌گاه که انسان دریابد و بالاتر از آن بپذیرد که آدمیان همگی از یک جنس‌اند، جایی برای تفاخر    مرارت زا و جنگ‌آفرین نیز باقی نمی‌ماند.
اين شما و متن گزارش ” زايش دين” . شايد كه پرسشي بر‌انگيزد:

Monday, November 14, 2011

پرسش از پاسخ برتر است- کتاب پرسش‌ها

















آموخته‌ایم بسته‌ای از پاسخ های آسان و آماده‌ی مصرف را در اختیارمان بگذارند، پاسخ هایی به همه‌ی پرسش‌های‌مان.
این ساخت تربیت ماست که به "برون‌آمدن دستی از غیب" و "آماده خوری" عادت داریم.
باید بتوان خلاف‌آمد این شیوه‌ی زیست گام برداشت.
در لینک زیر با کتاب بسیار پر تاملی آشنا می شویم که فقط پرسش است و بس! و گامی در راه ترک آن عادت و آن تربیت.
پرسش درست، بخش بزرگی از حل مساله است.
پرسش‌هایی که در کتاب زیر مطرح شده‌اند تلاش دارند تا پرسش‌هایی اساسی، عمیق و وجودی باشند، پرسش‌هایی که بتوانند ما را با خودمان درگیر کنند تا خود را به واسطه‌ی آنان بهتر بشناسیم. پرسش‌هایی که کمتر جرات می کنیم حتی با خودمان و در تنهایی مطرح کنیم. از این پرسش‌ها نیز می‌توان در جمع های دوستانه و خانوادگی به خوبی استفاده کرد تا یک گردهمایی ساده را به نقطه‌ی آغازی برای اندیشیدن و تفریح ِ هم‌هنگام تبدیل کرد:

لینک فایل کم حجم ورد کتاب پرسش‌ها
لینک فایل پر حجم پی دی اف کتاب پرسش‌ها
امّا، نظر شما چیست؟

از نظرهایتان استقبال می‌شود و امکان نشر در همین جا برایشان وجود دارد.



free web counter
free web counter
border="0" ALT="Google" align="absmiddle">